جمله «کشاورزی این روزها دیگر به صرفه نیست» حالا ورد زبان اکثر زارعین و باغداران مازندرانی شده چراکه هزینههای سرسامآور سموم و کود شیمیایی، دستمزد کارگران، حملونقل، انرژی، قیمت نازل محصولات و نیز کمبود منابع آبی و خشکسالی باعث شده تا رغبت و اشتیاق کشاورزان مازندرانی کاهش یابد.
اما سوی دیگر این تهدیدها که کشاورزان را به انجام فعالیتهای روزمره کشاورزی کماشتیاق کرده موضوع «تغییر کاربری» و فروش زمینها و باغات کشاورزی بوده که چندسالی است سایه شوم آن بر مزارع و باغات مازندران گسترده شده و همچون «هَوو» کمکم میرود تا کشاورزی مازندران را از دور خارج کرده و به این شیوه، چوب تاراج بر اراضی و باغات شمال بزند.
فیضالله کشاورزی تنکابنی است که از وضعیت کنونی گلهمند بوده و منتقد رویکرد و عملکرد متولیان حوزه کشاورزی است و حتی معتقد است که این اتفاقات عمدی بوده تا از کنار واردات و توزیع نهاده و سموم کشاورزی، عدهای سودجو جیب خود را از بیتالمال پُر کنند.
باغ زیبایی دارد، درختان پرتقال باغش سرسبز و شادابند و باغ چای او نیز پُر پُشت و پُر محصول؛ فیضالله اما گلایه بسیار دارد و عصبانی است؛ «خاک بر سر کشاورز شده. یکسال عذاب و سختی و مکافات و آخرش هیچی؟ با اینهمه زمین و باغ و محصول، توی خرج زندگی ماندیم! دل به چی خوش کنیم؟ که فلانی باغ هکتاری داره؟ کو عایدیش؟»
همۀ این درد و غصۀ آقا فیضالله یک طرف ماجراست. آنچه او را عاصی کرده دیدن افرادی است که با کارهای دلالی و قطعهبندی و تغییرات کاربری باغات و اراضی و فروش زمینهای حاصلخیز شمال کشور، یک شبه ره صد ساله رفتهاند و کاخنشین و شاسیسوار شدهاند. وی مقصر را دهیاران و شوراهای روستاها میداند. میگوید: «اعضای شوراهایی در منطقه سراغ ندارم که بنگاه مشاور املاک نداشته باشند».
در مجاورت باغش، ویلایی لاکچری وجود دارد. مالکش غیربومی است. فیضالله میگوید: «اینجاها همه باغ بود. کشاورزی که از رونق افتاد، کشاورزان به ناچار برای تامین مخارج زندگی دست به فروش املاک خود زدند. الان باغات را به راحتی میتوان تغییر کاربری داد، یا باید آشنا داشته باشی یا جیب پُر پول!»
آنچه این کشاورز تنکابنی میگوید برای ساکنان شمال کشور و به ویژه باغداران و زارعین موضوع عجیب یا تازهای نیست. سالهاست که آفت «تغییرات کاربری» بر پیکر اراضی حاصلخیز شمال افتاده و چوب حراج بر آن زده است. مشکلات معیشتی و اقتصادی نیز مزید بر علت و سبب وخامت اوضاع شده و اکنون بسیاری از کشاورزان مازندرانی، فروشنده املاک خویشاند.
فیضالله حرفهای تامل برانگیزی میزند، وی باور دارد که نسل امروز دیگر تمایلی به انجام فعالیت سخت و پر مشقت مانند کشاورزی ندارد و به دنبال زندگی بدون زحمت است. میگوید: « آیا بعد از من، فرزندانم قادر به نگهداری باغ هستند؟ حتی بیل زدن هم بلد نیستند! یعنی به خودشان زحمت نمیدهند. نسل امروزی مگر میتواند صبح تا غروب در مزرعه فعالیت کند؟»
آنچه آقا فیضالله میگوید حقیقت است. مشاهدات میدانی در استانهای گیلان و مازندران در رابطه با کشت برنج به شیوه سنتی نشان میدهد که ۹۵ درصد فعالیت نشاکاری توسط زنان و مردانی انجام میشود که گروه سنی آنها بین ۳۵ تا ۶۵ سال است. این موضوع در پیوند با باغداری نیز تقریبا صادق است.
این کشاورز تنکابنی، نسل کنونی را فروشنده اراضی نیاکان خود دانسته و میگوید: «من اگر باغ خود را نفروشم، بچههایم حتما میفروشند؛ خب چرا خودم رو عذاب بدم، خودم میفروشم زندگی راحت میکنم».
او نیز همانند همه انسانها به دنبال یک زندگی بیدغدغه به همراه رفاه نسبی است اما به این نتیجه رسیده که حداقل در این زمان و شرایط کنونی، دستیابی به هدفش از مسیر کشاورزی محقق نمیشود.
سوی دیگر این ماجرا به تعدد فعالیتهای غیرمولد بازمیگردد؛ بررسی خبرنگار ایسنا از شمار واحدهای صنفی و فعالیتهای کسبوکار در شهرستانهای غربی استان مازندران به وضوح نشان میدهد که تعداد اعضای اتحادیه مشاورین املاک بیشترین سهم را در فعالیتهای تجاری دارد.
نصرالله نصیری، معاون امور بازرگانی اداره کل صنعت، معدن و تجارت استان مازندران در گفتوگو با ایسنا نیز این موضوع را تایید و اظهار کرد: ساری، بابل، آمل، قائمشهر و تنکابن به ترتیب با ۳۲۰۰۰، ۲۸۰۰۰، ۲۱۰۰۰، ۱۸۰۰۰ و ۱۲۰۰۰ واحد صنفی در زمره شهرستانهای برتر مازندران به لحاظ تعداد واحد صنفی هستند.
نصیری، اتحادیه مشاورین املاک را با ۲۱۰۰۰ عضو در ردیف برترین واحد صنفی استان به لحاظ تعداد اعضا معرفی و تصریح کرد: ۱۰ درصد کل واحدهای صنفی استان مازندران را مشاورین املاک تشکیل میدهد و پس از آن اتحادیه خواروبار و لبنیات و پوشاک قرار گرفتهاند.
رکود حاکم بر اقتصاد به ویژه صنعت کشاورزی و قیمت نزولی محصولات، تسهیل اجرای «تغییرات کاربری باغات» با قوانین موجود و نیز مشکلات کمآبی و خشکسالی دلایلی است که باعث شده تا باغداران مازندرانی اشتیاقی به فعالیت کشاورزی نداشته و برای جبران مشکلات اقتصادی و معیشتی خویش دست به فروش املاک خود بزنند.
هرچند که امثال آقا فیضالله به این زودیها قافله را رها نکرده و همچنان به شغل شریف خود علاقهمندند اما با تداوم روند کنونی اقتصاد کشور، دیری نخواهد پایید که فشار مخارج زندگی، کشاورزان راسخ را ناگزیر به فروش اراضی کند.
اما آنچه در این میان همچون بنزین بر آتش جان کشاورزان افتاده، پولدار شدن بسیاری از دلالان اراضی شمال کشور است که بهدور از زحمت و رنج، با تکیه بر خلاءهای قانونی در زمینه تغییر کاربری، بعضاً یکشبه به قشر مرفه جامعه بدل شدهاند. خاصه که حالا این «هوو» یعنی تغییر کاربری، به کشاورزی اکتفا نکرده و به جان جنگلهای شمال نیز افتاده است.
سرویس خبری: اخبار کشاورزی و باغبانی