مطرح شدن نام مراکش در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر که با شکل گیری تجمعات شادمانی مراکشیها در شهرهای مختلف اروپایی از جمله در پاریس و در شب رویارویی این تیم با فرانسه همراه بود، باعث شد مهاجران مراکشی مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته و مطالب و گزارشهای مرتبط با آنها پرمخاطب شوند.
در این میان، گزارشی از یورونیوز با عنوان “کارگران نامرئی” که پیش از این نیز، به دلیل به تصویر کشیدن گوشههایی از وضعیت اسفناک کشاورزان مهاجر در سه کشور بزرگ تولیدکننده محصولات کشاورزی اروپا، یعنی اسپانیا، فرانسه و آلمان، مخاطبان خود را حیرت زده کرده بود، بار دیگر مورد توجه مردم قرار گرفت.
گزارش “کارگران نامرئی” در ابتدا به دیده شدن تولیدکنندگان غذای اروپا پس از چندین دهه نادیده انگاشتن، در دوران فراگیری کرونا اشاره کرده و علت توصیف آنها در کلام دولتمردان به عنوان ابزاری “ضروری” را، ضروری بودن واقعی این کشاورزان برای بقای تمدن اروپا به ویژه در مواقع بحرانی مانند همه گیری یا جنگ و تحریم دانسته است.
این گزارش با به تصویر کشیدن محل نگهداری کارگران مزارع نشان میدهد که باوجود اهمیتی که آنها در تامین امنیت غذایی اروپا دارند، بیش از ۶۰ سال است که نه تنها از حقوق کار، بلکه از ابتداییترین حقوق انسانی نیز محروم اند.
دیدن این تصاویر نه تنها برای افکار عمومی مخاطبان اروپایی که سالها به دلیل دریافت اخبار یک سویه و تماشای گزارشهای گزینش شده رسانه ها، تصوری غیر واقعی از اوضاع مهاجران و شرایط تولید غذا و میوه در کشورشان داشتند، بلکه برای بینندگان سایر کشورها، به ویژه کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا و مخاطبانی که مدتها در معرض تبلیغات، اخبار و تصاویر سینمایی، تصویری شیک، زیبا و مرفه از زندگی در اروپا تجسم میکردند، تکان دهنده و یاس آفرین بود.
دانیل فروند، نماینده حزب سبزهای آلمان که به سبب برخورداری از جایگاه شغلی و سیاسی اش، امکان دریافت اطلاعات دقیق تری را داشته است، یکی از کسانی است که با مطلع شدن از وضعیت واقعی کارگران مزارع حیرت زده شده و میگوید: “واقعا دیوانه کننده است. شرایط آنها از حیوانات هم بدتر است”.
برنارد دزژ، بازرس اتحادیه ملی کارگری فرانسه نیز، پس از مشاهده اوضاع کشاورزان مهاجر در کشورش گفت: “شما به هرجا که بروید میبینید که حیوانات از این انسانها رفاه بیشتری دارند”.
برای ذهنهای به یقین رسیده و بسته شده درباره بهتر بودن اوضاع زندگی در غرب و طبیعی بودن وجود برخی مشکلات و موانع قابل رفع یا سازگاری برای مهاجران شرقی، چنین مطالبی تبلیغات منفی و شعاری محسوب میشود، اما در نظر داشتن این واقعیت که این مطالب، با هر هدفی، سخنان همان کسانی است که سالها از توسعه یافتگی غرب گفته اند، شعار آزادی و حقوق بشر سر داده اند و سازنده محتوا و دادههای بنیادینی بوده اند که به شکل گیری رویای خوشبختی در غرب، در ذهن جوانان شرقی منجر شده، میتواند به روشنتر شدن اذهان و واقعگرایانهتر شدن دیدگاهها کمک کند.
بسیاری از کسانی که در گزارش آنلیس بورخس، خبرنگار اسپانیایی از آنها به عنوان برده نام برده شده نیز، تا قبل از گرفتار شدن در این کلونیها و از دست دادن امکان بازگشت (به دلیل گرو گذاشتن شناسانه یا مدارک و عدم امکان پس انداز در حد پول بلیت و هزینه سفر)، تصور دیگری از کار در اروپا داشته اند و گمان میکرده اند که با تحمل مقداری سختی، خوب کار کردن و پس انداز، میتوانند به زندگی رویایی در اروپا برسند.
سیدو دیوپ که قبلا توت فرنگی میچید و در یکی از این حلبی آبادها زندگی میکرد، میگوید: “هنوز هم برای من باورکردنی نیست که در یک کشور اروپایی مثل اسپانیا چنین اوضاعی باشد. من نمیفهمم چگونه میتوانند اجازه دهند این وضعیت ادامه داشته باشد. ”
دلیل اینکه او علت بی تفاوتی جامعه غربی در قبال این اوضاع را درک نمیکند، احتمالا این است که او هنوز نتوانسته بپذیرد که شعارها و ادعاهای غرب درباره مسائلی مانند حقوق بشر، با ذات لیبرالیسم و سرمایه داری که اصالت را پول و سود بیشتر میداند، تضاد بنیادین دارد و از همین رو حیران و گرفتار تناقض، اما غضبناک میگوید که “مردم بخوبی میدانند که ما در چه وضعی هستیم و چگونه از ما کار میکشند، مقامات و کارفرمایان هم از همه چیز خبر دارند، اما اگر هم کسی حرفی بزند، فورا میگویند خفه شو، طبق این مدارک به آنها خوب رسیدگی میشود. ”
آنا پینتو، روزنامه نگار و از فعالان احقاق حقوق کارگران مزرعه میگوید: “این افراد را واسطههایی شناخته شده با وعدههای اغواکننده به دام میاندازند، اما مقامات ایالتی یا دولت مترقی ملی ما هیچ کاری انجام نمیدهند. ”
یکی از این مزارع “بیونست” است که بر اساس دادههای ارائه شده توسط دولت اسپانیا، تنها در سال گذشته ۴.۴ میلیون یورو یارانه نقدی دریافت کرده است.
خوزه آنتونیو برازو، نماینده اتحادیه SAT در اوئلوای اسپانیا میگوید: “کسانی که نتوانند به اندازهای که اعلام شده کار کنند، مجازات میشوند. یک مجازات قرون وسطایی. اگر به اندازه مبلغی که کارفرما خواسته، پولسازی نکنید، به او بدهکار شده و اگر آن مبلغ را نیز نپردازید، مجازاتهای یک، دو یا سه روزه وجود دارد که حق کار کردن ندارید و البته این به معنی فرصتی برای استراحت نیست، چون در آن روزها دستمزد نمیگیرید و بنابراین شما پولی برای آب و غذا نیز ندارید. ”
اغلب این مهاجران پس از مواجه شدن با یک عامل تشویق کننده مانند آگهی استخدام یا اظهارات غیر واقعی برخی از افراد، با اطمینان از فراهم بودن شغل و مسکن در اروپا، در بهترین شرایط با ویزای گردشگری و در موارد معدودی با ویزای کشاورزی به اروپا پرواز میکنند، اما از همان ابتدا با شرایطی مانند خلف وعده یا تغییر در برنامه از پیش ادعا شده، مواجه میشوند که در صورت کمی هوشمندی و واقع بینی، بی اساس بودن تبلیغات و وعدههای اولیه را آشکار میکنند، اما وعدههای بعدی واسطه، مهاجر را تا مرحله تحویل دادن مدارک شناسایی پیش میبرد و از آن به بعد، دیگر راه برگشت سادهای وجود ندارد.
اینگونه تبلیغات به ویژه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، باوجود نظارتها و محدودیتهای اعمال شده اتحادیه اروپا همچنان رواج دارد و نکته قابل توجه این است که آنها اغلب، زنان و دختران جوان را خطاب قرار میدهند.
یکی از دلایل این امر، کم دردسر بودن جلب نظر زنان برای واسطههای تامین کننده نیروی انسانی است. از دید آنها دختران نسبت به پسران، سوالات کمتری میپرسند و کمتر شکایت میکنند. ضمن اینکه کارفرمایان اروپایی به ویژه در مورد محصولات باغی و میوه چینی به کار زنان اطمینان بیشتری دارند.
روشن است که این سرنوشت همه زنان مهاجر در اروپا نیست، اما دستکم نشان دهنده شرایط حاکم بر گستره وسیعی از کشاورزی این قاره است که خود به اندازه کافی دانشمند، پژوهشگر، متخصص و مدیر دارد، اما نیروی کار کافی ندارد و باید برای تامین آن تلاش کند.
از آنجایی که روشهایی مانند خیانت و فریب دادن روسای جوامع افریقایی و به زنجیر کشیدن دسته جمعی همه مردان و زنان جوان یک منطقه و انتقالشان به مزارع امریکا و اروپا، پرهزینه و دردسرساز شده، کاربردیترین و کم هزینهترین راه برای در اختیار داشتن نیروی کار کافی در مزارع، تشویق جوانان و کارگران بالقوه آن کشورها برای آمدن به اروپاست.
همانگونه که دولتمردان و صاحبان ثروت و قدرت در امریکا به این نتیجه رسیده اند که برای تضمین ادامه حضور لاتین تبارها در مزارع و صنایع زیرساختی ایالات متحده در سالهای آینده، به اصلاح رفتار و بهبود ذهنیت مردم کشورهایی مانند مکزیک نیاز دارند، به نظر میرسد که اروپاییها نیز با آگاهی از سطح وابستگی امنیت غذایی خود به نیروی کار مهاجران در حال و آینده، اقدام به تغییر رویکرد ۶۰ ساله حاکم بر فضای فرهنگی و رسانهای خود کرده اند.
همانند کشاورزی امریکا که به نوشته فارین پالسی، بدون نیروی کار انسانی مهاجران لاتین تبار موجودیت نخواهد داشت، چرخهای بزرگترین عرصههای کشاورزی اروپا نیز با بهره کشی از کارگران مهاجری میچرخد که با رویای آزادی و پرورش استعدادهایشان در غرب، از خاورمیانه و شمال افریقا میآیند.
یکی از دختران تحصیلکرده شرقی که پس از مهاجرت توانسته بود در یکی از مزارع مشهورترین شرکت تولیدکننده غذای سبز (ارگانیک) استخدام شود، بخاطر میآورد که دوستی که در فضای مجازی او را به مهاجرت به اروپا تشویق میکرد، به محض اطلاع از اینکه آنها در خانه بزرگ خود، تعداد زیادی مرغ و خروس نگهداری میکنند، انجام این کار خانگی و کمک به پرورش مرغ و خروس برای خانواده را تلف کردن وقت و مغایر با جایگاه او به عنوان یک دختر تحصیلکرده و سهم داشتنش از سود فروش آنها را بی ارزش توصیف کرده بود، اما یک سال بعد و پس از مهاجرت، او همین کار را با آلودگی و دشواری فراوان برای کارفرمایان مرد اروپایی انجام میداد و در ۲ ماه نخست مجبور شد تمام دستمزد خود را به همان واسطه پرداخت کند، چراکه جایگاهی به مراتب بهتر از دیگر مهاجران نصیبش شده بود.